کمی آرامام میکنی مادر؟!
دلم تنگ شده برای یک لحظه خواب بیاضطراب<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
دلم تنگ شده برای یک جرعه آب که سربکشم از تنگ شیشهای عرق کرده از سرما!
دلم تنگ شده برای همه شیطنتهایم ...
انگار پایانی نداشت این همه سروصدا که هر روز با نسیم صبح تازهتر میشد و بلکه هم شدیدتر...
دلم تنگ همهی آغوشهای وقت و بیوقت که زمان و مکان که هیچ، اهل خانواده و دوست و رفیق هم نمیشناخت ؛ برای لحظهای باهم بودن با عشق!
« دلم تنگ شده برای سارایی دلم » ::
سارای وجودم انگار قصد ندارد آرام بگیرد تا تمام شود همهی این دلتنگیهام...
دلم آب، آغوش، آارامش میخواهد ساراجانم!
مادرم! عزیزم! قلبم! تمام زندگیام! آرام بگیر!
من همه آرامش را برای تو میخواهم...
کمی آرامام میکنی مادر؟!
صدای گريه می آيد زباغت
سلام خوبی بابا با احساس دوست داری باهم تبادل لينک داشته باشيم
اگه واقعن خبريه خيلی خيلی تبريک ميگم. برای تجربهء زيباترين حسی که در دنيا خدا به انسان عطا کرده و از آن هيچ کس نيست جز مادر
سلام پارسال دوست امسال آشنا؟؟؟؟
يک ماه شد ... امشب ... هيچی
سلام خانوم خانوما! واقعاً خبریه؟ مبارکه انشاالله! به خیر و سلامتی!
رسيدن به خير
عید ِ میلاد ِ بانوی آب و آینه ، روز ِ مادر و روز ِ زن مبارک .
سارايی دلتو سلامش برسون و هزار تا بوس.