تقتقتق، كي در زد؟!
... تق تق تق
کی اومد؟
کی در زد؟
به باغ ما کی سر زد؟
منم منم بهارم
گل و شکوفه دارم
دیشب نه امروز اومدم
با حاجی فیروز اومدم
سبزه و سنبل با منه
هزار تا بلبل با منه...
كتاب «ماه تیتی،کلاه تیتی» هدیه قشنگی که عمو حمید سارا جان لطف کردند و بیشتر از سارا و باباش من خوشحال شدم که هیچی ِ هیچی شعر کودکانه بلد نبودم و همیشه نگران این بودم که برای ماهبانوتيتيخانم چی بخونم؟!
***
خیلی خوبه اينروزها، که من همهی احساس مادرم نسبت به خودم رو درک میکنم!
سلام جون چه جيگری شده. خدا حفظش کنه.
خوش خبری ! بالاخره اين حاشيه های بهاری ما هم تمام شد . حالا با خيال راحت می توانيد نظر بديد. منتظرم .
سلام نمیخوای آپ کنی؟!!!
ای ول ..
سلام (گله ها) داشتند لب پرتگاه بلندی آب ميخوردند...مردند... (آتايا) نازل شد با کلاهی پر از بوق.. من ..هنوز زنده ام ... دوباره برگشتم .. عليرضاآذر.. راستی تويی که يادم بودی به لينک وبلاگ من چسبيدی.. راستی اين بچه چه قدر شاعره !
سلام می بينم که سارا خانوم ديگه وقت وبلاگ نويسی به کسی نمی ده. آپم
ای عباس خائن و ظالم! برو قبض تلفن رو پرداخت کن!
اِ ! ببخشيد! فکر کردم اين جا وبلاگ عباسه! از بسکه خبری نیست که نیست!
فاطمه خانوم شما بفرما صندلي رو ببين شايد حالت خوب شه تازشم متولد ماه دي خصوصيات متولد آذر رو داره حتما چيكارت كنم