تنها تر از مسیح کسی بر صلیب بود!
نیامد عباس!
چشمها غرق تماشا، که نیامد عباس
نگران بر لب دریا، که نیامد عباس
اشکها همسفر آه، در آن لحظهی تلخ
خسته از دیدن صحرا، که نیامد عباس
کودکان منتظر او که مگر برگردد
آه از این شوق تماشا، که نیامد عباس؟!
بانگی از دور که در حنجره زخمی دارد
میکند فاش سخن را : که نیامد عباس
کودکی از دل خیمه، به پدر میگوید:
تو ندیدیش؟ بگو، یا که نیامد عباس!
---------
با کاروان نیزه
ميآيم از رهي كه خطرها در او گم است
از هفت منزلي كه سفرها در او گم است
از لا به لاي آتش و خون جمع كردهام
اوراق مقتلي كه خبرها در او گم است
دردي كشيدهام كه دلم داغدار اوست
داغي چشيدهام كه جگرها در او گم است
با تشنگان چشمه احلي من العسل
نوشم ز شربتي كه شكرها در او گم است
اين سرخي غروب كه همرنگ آتش است
توفان كربلاست كه سرها در او گم است
ياقوت و در صيرفيان را رها كنيد
اشك است جوهري كه گهرها در او گم است
هفتاد و دو ستاره غريبانه سوختند
اين است آن شبي كه سحرها در او گم است
باران نيزه بود و سر شهسوارها
جز تشنگي نكرد علاج خمارها
برای دانلود دکلمهی ترکیببند چهاردهبندی با کاروان نیزه اینجا کلیک کنید!
پاینوشت:
پوستر از حامد بدیعی- شعر اول از سيد علی اصغر موسوی - شعر دوم از علیرضا قزوه
سلام خدا قوت همراه شو عزیز کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود. (به امید پیروزی اصلاح طلبان در 24 اسفند)
سلام عزیز مهربون! قربون مرامت
سلام...دعوتتون م یکنم تشریف بیارین یک جایی که یک عالمه گنجشک نون جو م یخورن...دیدنیه...پیشاپیش ار حضورت پرتقالیت ممنونم...اناری باشی...راستی هر وقت به روز کریدن و تشریف اوردین نشونی از خودتون تو غریبستون بذارین که دوباره خدمت برسیم...
شعرای فوق العادهای هستن...مخصوصا دومی...
سلام. ظاهراً ديروز به دنيا آمديد. درسته؟ مبارك است انشاءالله